يكي شدنمونيكي شدنمون، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 12 روز سن داره
دردونه ي مامانيدردونه ي ماماني، تا این لحظه: 7 سال و 9 ماه و 9 روز سن داره

فينگيلي من

امتحانات پايان ترم

عسلكم، عزيزم از ١٢ دي امتحاناتم شروع ميشه تا ٢١ دي ، منم نتونستم هيچي درس بخونم، نميدونم تنبل شدم يا شايدم واقعا بدنم انرژي نداره ، يك ساعت بخوام بخونم بعدش سه ساعت خوابم  حالا نميدونم باز كه تلقينه يا نه واقعا بدنم انرژي كافي نداره، خدا خودش اين ترم آخري رو بخير بگذرونهت  عزيزززم، من شبا واقعا نميتونم شام بخورم، كلا غذا دوست ندارمبدم اومده از غذا ، فعلا آشپزخونه تعطيله، طفلي بابايي دلم براش ميسوزه، خداوند بهم زودتر يه قدرت بده بتونم دوباره همه چيز رو سر و سامون بدم، اميدوارم اين كم خوردن هاي من اثر بدي روي شما نذاره، انشااله صحيح و سالم زودي بيايي بغل مامان و بابا   دوستت داريم گل من ...
10 دی 1394

اولين ديدار با دردونه

عشقم، عزيزدلم دردونه ي ماماني شنبه  وقت سونوگرافي داشتم، دل تو دلم نبود عزيززم، وقتي نوبتم شد با بابايي رفتيم تو دراز كشيدم قربونت برم كه فقط يه بيضي شكل ديدم دكتر گفت تو بيضي شكلش، اون ساك حاملگي بود، بعد زوم كرد توش گفت اين سفيده هشت ميلي متري ني ني تونه، قلبشم تشكيل شد هر دقيقه ١٣٤ تا ميزنه، الهي فدات بشم هشت ميلي متري مامان كه هنوز يه سانت هم نشدي  ، بابايي كلي ذوق ميكرد ميگفت چطوري طاقت بيارم تا نه ماه نميشه زودتر بياد خلاصه اين شد اولين ديدار ما با ني ني، يكشنبه رفتم دكتر دكتر چك كرد و براي دهم بهمن سونو و آزمايش غربالگري اول رو نوشت،براي حالت تهوع منم قرص ديميترون نوشت كه خداروشكر خوردم تقربيا حالت تهوعم از ببين رفت، تاز...
7 دی 1394
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به فينگيلي من می باشد